ღღღافسانهღღღ

ღღღافسانهღღღ

♥السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین♥
ღღღافسانهღღღ

ღღღافسانهღღღ

♥السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین♥

تو بهترینیــــــــــ...


گفتم:اینقدر ناراحتی که نمی بخشی منو؟ حق داری 


گفت:نه! ازت ناراحت نبودم! چیو باید می بخشیدم؟ 


تو عزیز ترینی واسم،تو تنهام گذاشتی اما تنهات نذاشته بودمو نمی ذارم 




گفتم:فقط شرمندتم 




گفت:حالا چرا تنها نشستی؟ 


گفتم:آخه تنهام 




گفت:پس من چی رفیق؟ 


من که گفتم فقط کافیه صدا بزنی منو تا بیام پیشت 


من که گفتم داری منو به خاطر کسایی تنها می ذاری که تنهات می ذارن 


اما هر موقع تنها شدی غصه نخور،فقط کافیه صدا بزنی منو 


من همیشه دوستت دارم،حتی اگه منو تنها بزاری 


همیشه مواظبت بودم،تو با اونا خوش بودی،منو فراموش کردی تو این خوشی 


اما من مواظبت بودم،آخه رفیقتم،دوستت دارم 




دیگه طاقت نیاوردم،بغض کردمو خودمو اینداختم بغلش،زار زدم،گفتم غلط کردم 


گفتم شرمنده ام،گفتم دوستت دارم،گفتم دستمو رها نکن که تو خودم گم بشم 


... گفتم دوستـتــــــ دارمــ




گفتم: داد می زنم تو بهترین رفیقــــــــــــــــــــــی 


بغلش کردم گفتم:تو بن بست رفیقی 


یک کلام،خدا تو بهترینی


 

یادمان باشد

 یــــــادمــــــان باشد از امروزخــــــطایی نکنــــــیم 

 گــــــر که درخویــــــش شــــــکستیم صــــــدایی نکنیــــــم 

 پــــــر پروانــــــه شکســــــتن هنــــــر انســــــان نیــــــست

 گــــــر شکستـیــــــم زغفــــــلت مــــــــــــن و مــــــایی نکنیــــــم

 یــــــادمــــــان باشــــــد اگــــــر شــــــا خــــــه گلــــــی را چیــــــدیم

 وقت پــــــرپــــــر شدنش ســــــازو نوایــــــی نکنیــــــم

 یــــــادمــــــان باشد اگــــــر خــــــاطــــــرمــــــان تنهــــــا مــــــانــــــد

 طلــــــب عشــــــق، زهــــــر بــــــی ســــــرو پــــــایی نکنیــــــم

حریم عشق


ای نگاه گـــرم تو چون آفتاب ای لب سرخ تو تنگی از شـراب


بی قـــرارم بی قــــرار یک نگاه بی تو آشوبم خرابم من خراب


من نیستانم که آتش خورده ام آتشم من آتشی در پیچ و تاب


روح خشکم را بهاری سبز باش ای دل دریــــاییـــت تفســـیر آب


باز دلتنــگ نگاهــت گشتـــه ام ای غزلواره دوچشمت شعر ناب


بی تو تنهایی عذابــم می دهد بی توای جان در عذابم درعذاب

با من مدارا کن

خسته ، خودخواه ، بی شکیب ..


از این جهان فقط همین ها را برایم باقی گذاشته اند 


با من مدارا کن !


بعدها ، دلت برایم تنگ خواهد شد ...



" سیدعلی صالحی "

امشب شوم


شب شد بیا جانا که من ، پیوسته آغوشت شوم  کهنه شرابی را بریـز ، مهمان بالینت شوم  لبهای آتـش زای من ، با بوسه هایت تـر شود  در این شب پـر شور عشق ، جــای نگارانت شوم  بنگر وجودم ذوب شد ، با هر نـــــگاهی دم بـه دم  دل را دهم در راه تـو ، مستانــه ی رویت شوم  چون پیچکی آغوش تو ، پیچم بخود دیــوانـــــه وار  امشب شوم دردانــه ای ، آنجا کـــه بیمارت شـوم

گفتمش دل میخری

گفتمش دل میخری پرسید چند ؟
گفتمش دل مال تو تنها بخند
خنده کرد و دل ز دستانم ربود
تا به خود باز آمدم او رفته بود
دل ز دستش روی خاک افتاده بود
جای پایش روی دل جا مانده بود ...!! 

سهم من

دلتنگــی هایــــَم را زیر بغـل زده اَم

نشسته اَم در انتظار ِ روز های ِ مبـادا !

سهم ِ من از تــو

همـین دلتنگـی ها ییست

که بی دعوت می آینـد

و …

خیال ِ رفتن نـدارند

خـداونــــــــدا ...!


تو تکراری ترین " حضور " زندگی منی ...!


و من عجیب به آغوش تو ...


از آن سوی فاصله ها خو گرفته ام

داستان...

 بد جور تحت تاثیر قرار گرفتم >_< 


ادامه مطلب ...