روزگاری صاحب بهشت بودم و معشوقه ی خدای جهنم ...
و یا ملکه ای اشرافی بودم در درباری پرآوازه ...
بانوی موسیقی آسمان نهم ...
شاخه ای نرگس در گلدانی تنها گوشه ی گلخانه ...
زمان گذشت و من ...
دیگر نمی دانم که ام ، چه ام.
ذره ای نور ... رشته ای نازک ... یک جفت تیله ی نورانی ...
ادامه...
دختر است دیگر گاهی دلش میخواهد بهانه های الکی بگیرد
به هوای آغوش تو...شانه های تو که بعد تو آرام....
خیلی آرام در گوشش زمزمه کنی:ببین...من عاشقتم
خیلی زیبا بود
مرسی عزیز
کاش به جای این همه باشگاه
زیبایی اندام
یه باشگاه زیبایی افکار هم داشتیم
مشکل امروز ما اندام ها نیستن
، افکارها هستن !
very nice